روز درختکاری بود و پنج تا گروه شدیم. سرگروهها نفری یه گلدون گرفتن و تهش رو با کلید ماشین سوراخ کردیم. بعد یه نهال انتخاب کردیم و با کمک و راهنماییهای آقا فرخی، اونا رو تو گلدون کاشتیم. حالا هم هفتهای دوبار داریم بهش آب میدیم تا بزرگ و بزرگتر شه انشاءالله.
درسمون رسید به مشاهده، محمدعلی هم زحمت کشید و میکروسکوپشو آورد مدرسه. بعد یه لام رو سوا کرد و بدون اینکه ما بفهمیم چیه گذاشت زیر میکروسکوپ. بعد تو صف وایسادیم و نوبتی اومدیم تو چشمیِ میکروسکوپ نگاه کردیم. هر کدوم یه حدسی زدیم. میکروب، برگ، پارچه و … بعضیام گقتن شبیه پَره. وقتی لام […]
نقاشی گروهی فیلشاه برای شرکت در مسابقه. با همکاری یک نماینده از دوم الف.
وقتی میخوایم کسی رو خوشحال کنیم تنها راهش لطیفه و چیزهای بامزه گفتن نیست راستش رو بخواید بعضی وقتا یه هدیه از یه دوست آدمو خیلی خوشحال میکنه تصمیم گرفتیم برنامه «دوستت رو خوشحال کن» رو شروع کنیم تصمیم گرفتیم وسیلهای که دوستش داریم رو به دوستامون بدیم چیزی که برامون ارزش داره رو به […]
از خون سرخ بهمن سرسبز شد بهاران / اندیشه باور شد، در امتداد باران بر صخرههای همّت جوشیده خون غیرت / بانگ سرود و وحدت آید زچشمه ساران و الفجر بهمن آمد، فصل شکفتن آمد / بر پهندشت باور، خالی است جای یاران . . .