بهمن 14, 1398
بازدید : 1603
شناسه خبر : 9894
“غرفه لوازم التحریر”

مدرسه بهمون گفت قراره امسال کسب و کار متفاوتی داشته باشیم
هر کی یه جوری این کسب و کار رو تو ذهنش تصور میکرد تا ما رفتیم و کارتن های سنگین لوازم التحریر را از آقای ابراهیمی گرفتیم.
بسم الله
“غرفه لوازم التحریر”
مدرسه بهمون گفت قراره امسال کسب و کار متفاوتی داشته باشیم.
هر کی یه جوری این کسب و کار رو تو ذهنش تصور میکرد، تا ما رفتیم و کارتن های سنگین لوازم التحریر را از آقای ابراهیمی گرفتیم.
قراره غرفه لوازم التحریر ایرانی راه بیندازیم. خلاصه رسیدیم به مکانی که غرفه در آنجا باید شکل می گرفت. اسپیسها را از حیاط مدرسه اوردیم تا با اسپیسها غرفهمان را بسازیم. رفتیم بالای نردبان و یکی یکی اسپیس ها رو چیدیم. غرفه مان تقریبا داشت حاضر می شد. به پیشنهاد آقای ابراهیمی قرار شد سقف غرفه را تور استتار بندازیم تا حداقل کمی از نور آفتاب کم بشه. هوای تابستانی و آفتابهای گرمی که داشت، کار رو برای ما سختتر میکرد. خلاصه تور استتار را با کلی دردسر انداختیم بالای اسپیس ها. صندلی و میز ها را آوردیم تا لوازم التحریر ها را روی میز بچینیم. بعد از چیدن لوازم التحریر صندلی ها را گذاشتیم و آقای ابراهیمی به هرکدام ما مسولیتی دادند.
خلاصه بعد از چند دقیقه غرفه لوازم التحریر ایرانی فعالیت خود را رسماً آغاز کرد. روز های اول خیلی در کارمون قوی نبودیم، اما بعد از چند روز با کمک آقای ابراهیمی کار کم کم دستمون اومد. اونقدر سرمون شلوغ می شد که با اینکه مسیولیت های مختلفی داشتیم، اما همه به هم کمک می کردیم و کار گروهی خوبی شده بود.
زحمت زیادی داشت، اما چیزهای زیادی هم یادگرفتیم. مثلا با فضای کسب درآمد آشنا شدیم و این خیلی بهمون کمک خواهد کرد. همچنین با فروش لوازم التحریر ایرانی خودمان هم خوشحال بودیم. چون کمکی به اقتصاد کشور کردیم. گرچه کمکمان کم بود، اما از همین کمک های کم شروع می شود. خلاصه تابستان امسال تابستانی متفاوت برایمان شد و از تابستان امسال چیز های متفاوت و خوبی یاد گرفتیم .
گروه رسانهای پایه هشتم | ممنون از توجه شما…
اشتراک گذاری
لینک کوتاه :
به اشتراک بگذارید :